سلام هستی جونم میدونم خیلی دیر اقدام کردم برای اینکه خاطرات زندگیتو دردنیای مجازی ثبت کنم ! ولی قول میدم در کنار تمام کارهام وبلاگ روبروز کنم ! قول قول اونم زنونه! اول از همه میخوام خاطرات دوران شیرین بارداری رو برات بگم هرچند من اصلاحال خوبی نداشتم در اون دوران ! ولی هر موقع فکر میکردم که قرار مامانی بشم تمام اون سختی ها و ویارها و بیمارستان خوابیدن ها شیرین میشد! حتما تمام اون دوران رو برات میگم که خودت بگی مامانی بسه دیگه ! هستی جونم خیلی دوستت دارم ! میدونی نمیدونی که ! (برنامه گل آموز تکه کلام خاله ساراست )! هستی جونم فکرکنم اگه دوران بارداری رو هم به چندقسمت تقسیم کنم بهتر باشه ...
عشق هستی، نقاشی کردن
